در حالی که عبور از ثانیه ها را تمدید می کنیم
برهنگامه تنهایی خود نقش ِ خاطره می زنیم
گذر از سایه ها راه من و تو را از هم جدا کرد
نمی دانم آن روز تو از کنار کدامین باد می گذشتی
که اینچنین تو را اسیر سیاهی کرد
سهم من اشک بود ، سهم تو بی وفایی
سهم من عبور از جاده های تنهایی
سهم تو لمس سیاهی
حالا غزل نویس تنهایی منم
با اشک سکوت رو برات می سازم یک واژه
می نویسم برات ---» اینو بِدون
سهم من- تو غربت تنهایی با چشای پاکی، پیوند راه سبز ِ --»
اوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووول
سلامممممممممممممممممممممممممممممممممممم
وب خیلی قشنگه.....
راستی مرسی ژیشم اومدی..